جدول جو
جدول جو

معنی لطمه زدن - جستجوی لغت در جدول جو

لطمه زدن(سَ گَ تَ)
سیلی زدن. طپانچه زدن. لت زدن.
- لطمه زدن به کسی یا به کاری، آسیب رساندن. صدمه زدن
لغت نامه دهخدا
لطمه زدن
ویزاستن گزند رساندن، سیلی زدن
تصویری از لطمه زدن
تصویر لطمه زدن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قلمه زدن
تصویر قلمه زدن
در کشاورزی بریدن قلمه، کاشتن قلمه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خیمه زدن
تصویر خیمه زدن
برپا کردن خیمه
کنایه از اقامت کردن
خرگاه زدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صدمه زدن
تصویر صدمه زدن
آسیب زدن، آزار رساندن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عطسه زدن
تصویر عطسه زدن
عطسه کردن، خارج کردن هوا از بینی و دهان با شدت و صدا، اشنوسه کردن، خفیدن، عطاس
فرهنگ فارسی عمید
(سُ کَ دَ)
لقمه های درشت برداشتن و بلعیدن
لغت نامه دهخدا
لطمه زدن تپانچه زدن یکدیگر را: با آبروی تشنه بمانی از آب جوی به چون ز بهر آب زنی با خران لطام. (ناصر خسرو. 261)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لمعه زدن
تصویر لمعه زدن
روشنی دادن روشنی دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلمه زدن
تصویر قلمه زدن
کاشتن قلمه
فرهنگ لغت هوشیار
تردد کردن رفتن، یا قطره زدن بر (به)، . . ریختن باریدن: در راه عشق قطره بمژگان زدم چو اشک نعل از برای پی غلطی واژگون زنند یا قطره زدن در... تیز رفتن دویدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عطسه زدن
تصویر عطسه زدن
شنوسیدن خفیدن عارض شدن عطسه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صدمه زدن
تصویر صدمه زدن
آسیب زدن ضربت زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تاژ زدن افراس افراشتن چادر زدن برپا کردن خیمه چادر زدن، فرود آمدن مقیم شدن در جایی، عجب و تکبر کردن، فنی است از کشتی که چون حریف بخاک می رود حریف دیگر از روبرو تمام تنه خود را بر روی او خراب می کند خیمه کشیدن، یا اندر عدم خیمه زدن، فانی شدن رسیدن بعالم حقایق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زخمه زدن
تصویر زخمه زدن
مضراب زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لقمه زدن
تصویر لقمه زدن
نواله زدن گراس کلان بر گرفتن لقمه درشت برداشتن و بلعیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لنده زدن
تصویر لنده زدن
لندیدن غرغرکردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیمه زدن
تصویر خیمه زدن
((~. زَ دَ))
چادر زدن، در جایی ساکن شدن، فنی در کشتی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دکمه زدن
تصویر دکمه زدن
Button, Unbutton
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از عطسه زدن
تصویر عطسه زدن
Sneeze
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دکمه زدن
تصویر دکمه زدن
appuyer, déboutonner
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از عطسه زدن
تصویر عطسه زدن
чихать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دکمه زدن
تصویر دکمه زدن
drücken, aufknöpfen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از عطسه زدن
تصویر عطسه زدن
niesen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دکمه زدن
تصویر دکمه زدن
натискати кнопку , розстібати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از عطسه زدن
تصویر عطسه زدن
чхати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دکمه زدن
تصویر دکمه زدن
нажимать , расстегивать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از عطسه زدن
تصویر عطسه زدن
kichać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دکمه زدن
تصویر دکمه زدن
按钮 , 解开扣子
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دکمه زدن
تصویر دکمه زدن
apertar o botão, desabotoar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از عطسه زدن
تصویر عطسه زدن
espirrar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دکمه زدن
تصویر دکمه زدن
premere il bottone, sbottonare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دکمه زدن
تصویر دکمه زدن
pulsar, desabrochar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از عطسه زدن
تصویر عطسه زدن
estornudar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دکمه زدن
تصویر دکمه زدن
naciskać, rozpiąć
دیکشنری فارسی به لهستانی